آشنایی با برخی واژه های ایرانی (طنز)

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

.

.

.

.
 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 یه پدری یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ ،سیلی میزده تو گوش.
پدره تصمیم میگیره اونو سر شام امتحانش کنه.
پدر: پسرم،امروز کجا بودی؟
پسر:مدرسه بودم.
روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره

پسر:رفته بودم سینما
پدر:کدوم فیلم؟
پسر:دزد عروسک ها
روبات یه سیلی مبزنه تو گوش پسره
پسر:فیلم [کلمه زشت ] بود

پدر:چی؟ من وقتی همسن تو بودم ،نمیدونستم [کلمه زشت ] چیه
روبات یه سیلی میزنه تو گوش پدر

مادر:ببخش عزیزم،هر چه باشه بالاخره پسرته.
روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره!!!!!!!!!!!!!

 خبر نگار: آقاي غضنفر به نظر شما ايران ميتونه تنگه هرمز را ببنده 

غضنفر: فكر نميكنم خاك زيادي لازمه و ايران توانائي جابجائي اون همه خاك را نداره ، به نظرم بايد صبر كنه تا آب تنگه پايين بياد

 

 

ازجملات قصار غضنفر : هرچی كمتر بهش بيشتر فكر كنى ، بيشتر ناراحتيت كمتر ميشه !

 

 

به غضنفر میگن : من تو ام ؛ تو منی . حالا تو کدومی ؟؟ میگه : خدا ازت نگذره گمم کردی !!

 

.

.

.

!

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 نگاه نکن به کارم محتاج روزگارم.

دنيا محل گذره،

ما می گذريم ولی اون نمی گذره،

عاشق بی انتظار مادر
.
.
.
ادامه مطلب
برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 داستان طنز - خاطرات مرد زود باور !

در لوس آنجلس آمریکا ، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌ دار نمی‌شد . او نذر کرد که اگر بچه‌دار شود ، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند . بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد !

 

روز اول یک شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار ، هنگامیکه قناد خواست پول بدهد ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود .

 

روز دوم یک گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود .

 

روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد . در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد . حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند ، با چه منظره‌ ای روبرو شد ؟

 

فکرکنید . . .
.
.
.

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

چندی پیش چند قسمت از سوتی های ضایع و احمقانه روی سایت قرار گرفت امروز  قسمت دیگر  این مجموعه برای شما می گذاریم.

.

.

.

.

.

برو به ادامه مطلب.

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

 
برو به ادامه مطلب.
برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید



یک بار سارق مسلح میره خونه غضنفر دزدی . اول رو می کنه به برادر غضنفر میگه اسمت چیه میگه رحیم
دزده میکشتش رو به زن غضنفر میکنه میگه اسمت چیه
میگه فاطی دزده میگه چون اسم زنم فاطی هست کاری باهات ندارم
رو میکنه به غضنفر میگه اسمت چیه
غضنفر میگه والا اسمم غضنفر هست ولی تو خونه صدام میکنن فاطی


غضنفر میره خونه میبینه بوی گاز میاد به زن و بچه هاش میگه برق رو روشن نکنید من کبریت آوردم!!! 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

تعداد صفحات : 8
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد